loading...

من،زنی در دهه سی زندگی

روزمره های من ب عنوان یک زن

بازدید : 305
سه شنبه 21 مهر 1399 زمان : 8:38

سلام

نمیدونم چرا جدیدا اینقد خسته ام و عصبی!البته فقط با همسر!سعی میکنه مهربونی کنه،گرچه خیلی کارای اعصاب خورد کن هم داره.ولی خداییش جدیدا حتی وقتی ک خیلی خوبم هست باز باهاش با ناراحتی و پرخاش حرف میزنم.بعد وقتی میره سرکار و نیست،دلم براش میسوزه و شب وقتی میاد باز همون آش و همون کاسه!!!!خخخخخخ

خلاصه ک وحشیه درونم افسار پاره کرده و راستش منم خیلی حالشو ندارم ک بخوام رامش کنم!!!!

ی جورایی بی حس شدم.امروز‌ی دو ساعتی رفتم پیش دوستم و قلیون کشیدیم و حرف زدیم.ولی با اینکه کاری نداشتم و میتونستم حداقل یکی دو ساعت دیگه ام بمونم،ولی بهونه آوردم و برگشتم خونه!دلم خونه ام و تنهاییمو میخواد.

شب ک میشه میشینم واسه خودم نقشه رفتن باشگاه و فلان جا و فلان جا رو میکشم و فرداش ک از خواب پا میشم،میچسبم ب خونه و تکون نمیخورم!

دچار کرختی مزمن شدم.البته خب تو خونه با دوتا بچه و کلاسای آنلاین و درس و مدرسه و زبان،عملا وقت خالی‌‌‌ای ندارم و اصلا نمیفهمم کی شب میشه،ولی بازم مث قبل ک هرجور شده کارایی بیرون از خونه واس خودم داشتم رو الان ب هزار بهانه کنسل میکنم و نمیرم!

کلاسای آنلاین زبانمم این ترم کلا برنداشتم و البته ازین بابت خیلی خودمو سرزنش میکنم و حتما ترم بعد برمیدارم.یوگا آنلاینم نوشتم و دو جلسه بیشتر شرکت نکردم.آخه مگه میشه تو خونه ورزش کرد؟؟؟؟؟؟مسخره بازیه بابا!هرچی رو باید جای خودش انجام داد.ورزش باید تو باشگاه انجام بشه تا حال آدمو خوب کنه!تازه ب نظر من یوگا اصلا ورزش حساب نمیشه!باید دستت ب دستگاه بخوره تا حس ورزش کردن بهت دس بده!

خلاصه ک این چیزا بهم حال نمیده و اینجوری شده ک دچار‌ی کرختی و بی حالی و بی حوصلگی و ب تبعش،بی اعصابی شدم!!!!!!

مرده شور کرونا رو ببرن ک الکی الکی‌ی ساله ما رو خونه نشین کرده!الهی ک بره و برنگرده ویروس چینیه کوفت گرفته!!!

اینقد همه مون ب خونه موندن عادت کردیم ک فک نکنم بعده کرونا هیچکی بره بیرون و هیچ بچه‌‌‌ای بره مدرسه!البته اهورا ک واقعا دلش واس مدرسه رفتن و آموزشگاش تنگ شده و این کلاسای آنلاین و سختیه درساش و تدریسای نصفه و نیمه باعث شده طفلی دوبرابر سالای قبل مجبور باشه وقت بذاره واس درس خوندن و تکلیف انجام دادن!

شکلات و سوسیس کالباس و پنیر از جمله چیزاییه ک میگرنم رو تشدید میکنن و امروز خودکشانه کلی شکلات خوردم و خونه دوستمم ژامبون و پنیر خوردیم و غروبم‌هات چاکلت خوردم تا خل بازیایمو تکمیل کرده باشم و اینجوریه ک الان از سر درد رو ب موتم!!!!!

الانم از ترس اخلاق سگیم،اهورا و آریا و باباشون ب فاصله چند متری از من مشغول دیدن تی وی هستن و من اخمالو رو مبل دراز کشیدم و تایپ میکنم!

خداییش خیلی وقتا غیرقابل تحمل میشم و این روزام،ازون روزاس!!!!!

برم‌ی مسکن دیگه بخورم ک بخور بخورای امروز داره کار دستم میده!

خدانگهدار

مامان خانوم من ❤
برچسب ها k+ , lk+advani , lk+k=m+mj ,

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی