سلام
نمیدونم چرا جدیدا اینقد خسته ام و عصبی!البته فقط با همسر!سعی میکنه مهربونی کنه،گرچه خیلی کارای اعصاب خورد کن هم داره.ولی خداییش جدیدا حتی وقتی ک خیلی خوبم هست باز باهاش با ناراحتی و پرخاش حرف میزنم.بعد وقتی میره سرکار و نیست،دلم براش میسوزه و شب وقتی میاد باز همون آش و همون کاسه!!!!خخخخخخ
خلاصه ک وحشیه درونم افسار پاره کرده و راستش منم خیلی حالشو ندارم ک بخوام رامش کنم!!!!
ی جورایی بی حس شدم.امروزی دو ساعتی رفتم پیش دوستم و قلیون کشیدیم و حرف زدیم.ولی با اینکه کاری نداشتم و میتونستم حداقل یکی دو ساعت دیگه ام بمونم،ولی بهونه آوردم و برگشتم خونه!دلم خونه ام و تنهاییمو میخواد.
شب ک میشه میشینم واسه خودم نقشه رفتن باشگاه و فلان جا و فلان جا رو میکشم و فرداش ک از خواب پا میشم،میچسبم ب خونه و تکون نمیخورم!
دچار کرختی مزمن شدم.البته خب تو خونه با دوتا بچه و کلاسای آنلاین و درس و مدرسه و زبان،عملا وقت خالیای ندارم و اصلا نمیفهمم کی شب میشه،ولی بازم مث قبل ک هرجور شده کارایی بیرون از خونه واس خودم داشتم رو الان ب هزار بهانه کنسل میکنم و نمیرم!
کلاسای آنلاین زبانمم این ترم کلا برنداشتم و البته ازین بابت خیلی خودمو سرزنش میکنم و حتما ترم بعد برمیدارم.یوگا آنلاینم نوشتم و دو جلسه بیشتر شرکت نکردم.آخه مگه میشه تو خونه ورزش کرد؟؟؟؟؟؟مسخره بازیه بابا!هرچی رو باید جای خودش انجام داد.ورزش باید تو باشگاه انجام بشه تا حال آدمو خوب کنه!تازه ب نظر من یوگا اصلا ورزش حساب نمیشه!باید دستت ب دستگاه بخوره تا حس ورزش کردن بهت دس بده!
خلاصه ک این چیزا بهم حال نمیده و اینجوری شده ک دچاری کرختی و بی حالی و بی حوصلگی و ب تبعش،بی اعصابی شدم!!!!!!
مرده شور کرونا رو ببرن ک الکی الکیی ساله ما رو خونه نشین کرده!الهی ک بره و برنگرده ویروس چینیه کوفت گرفته!!!
اینقد همه مون ب خونه موندن عادت کردیم ک فک نکنم بعده کرونا هیچکی بره بیرون و هیچ بچهای بره مدرسه!البته اهورا ک واقعا دلش واس مدرسه رفتن و آموزشگاش تنگ شده و این کلاسای آنلاین و سختیه درساش و تدریسای نصفه و نیمه باعث شده طفلی دوبرابر سالای قبل مجبور باشه وقت بذاره واس درس خوندن و تکلیف انجام دادن!
شکلات و سوسیس کالباس و پنیر از جمله چیزاییه ک میگرنم رو تشدید میکنن و امروز خودکشانه کلی شکلات خوردم و خونه دوستمم ژامبون و پنیر خوردیم و غروبمهات چاکلت خوردم تا خل بازیایمو تکمیل کرده باشم و اینجوریه ک الان از سر درد رو ب موتم!!!!!
الانم از ترس اخلاق سگیم،اهورا و آریا و باباشون ب فاصله چند متری از من مشغول دیدن تی وی هستن و من اخمالو رو مبل دراز کشیدم و تایپ میکنم!
خداییش خیلی وقتا غیرقابل تحمل میشم و این روزام،ازون روزاس!!!!!
برمی مسکن دیگه بخورم ک بخور بخورای امروز داره کار دستم میده!
خدانگهدار